جدول جو
جدول جو

معنی در واقع - جستجوی لغت در جدول جو

در واقع
(دَ قِ)
در حقیقت. فی الواقع. (آنندراج). بطور تحقیق. بطور حقیقت. بطور یقین. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
در واقع
در حقیقت، فی الواقع
تصویری از در واقع
تصویر در واقع
فرهنگ لغت هوشیار
در واقع
به راستی
تصویری از در واقع
تصویر در واقع
فرهنگ واژه فارسی سره
در واقع
في الحقيقة
تصویری از در واقع
تصویر در واقع
دیکشنری فارسی به عربی
در واقع
Actually
تصویری از در واقع
تصویر در واقع
دیکشنری فارسی به انگلیسی
در واقع
en réalité
تصویری از در واقع
تصویر در واقع
دیکشنری فارسی به فرانسوی
در واقع
वास्तव में
تصویری از در واقع
تصویر در واقع
دیکشنری فارسی به هندی
در واقع
en realidad
تصویری از در واقع
تصویر در واقع
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
در واقع
на самом деле
تصویری از در واقع
تصویر در واقع
دیکشنری فارسی به روسی
در واقع
tatsächlich
تصویری از در واقع
تصویر در واقع
دیکشنری فارسی به آلمانی
در واقع
насправді
تصویری از در واقع
تصویر در واقع
دیکشنری فارسی به اوکراینی
در واقع
w rzeczywistości
تصویری از در واقع
تصویر در واقع
دیکشنری فارسی به لهستانی
در واقع
实际上
تصویری از در واقع
تصویر در واقع
دیکشنری فارسی به چینی
در واقع
na realidade
تصویری از در واقع
تصویر در واقع
دیکشنری فارسی به پرتغالی
در واقع
realmente
تصویری از در واقع
تصویر در واقع
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
در واقع
eigenlijk
تصویری از در واقع
تصویر در واقع
دیکشنری فارسی به هلندی
در واقع
למעשה
تصویری از در واقع
تصویر در واقع
دیکشنری فارسی به عبری
در واقع
จริงๆ
تصویری از در واقع
تصویر در واقع
دیکشنری فارسی به تایلندی
در واقع
در حقیقت
تصویری از در واقع
تصویر در واقع
دیکشنری فارسی به اردو
در واقع
বাস্তবে
تصویری از در واقع
تصویر در واقع
دیکشنری فارسی به بنگالی
در واقع
kwa kweli
تصویری از در واقع
تصویر در واقع
دیکشنری فارسی به سواحیلی
در واقع
aslında
تصویری از در واقع
تصویر در واقع
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
در واقع
실제로
تصویری از در واقع
تصویر در واقع
دیکشنری فارسی به کره ای
در واقع
sebenarnya
تصویری از در واقع
تصویر در واقع
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
در واقع
実際に
تصویری از در واقع
تصویر در واقع
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نسر واقع
تصویر نسر واقع
در علم نجوم ستاره ای در صورت فلکی چنگ یا شلیاق
فرهنگ فارسی عمید
(نَ رِ قِ)
ستاره ای است روشن به صورت کرکسی که از بالا به فرود آینده باشد و آن به جانب قطب جنوب است. ستاره ای است روشن با دو ستارۀ دیگر و این هر سه ستاره بر مثال مثلث کوچک واقع شده اند به جهت مشابهت او به کرکسی که بال به هم آورده باشد و آن دو ستاره به منزلۀ دو بال اوست. (از غیاث اللغات). آن ستارۀ روشن که اندر چنگ رومی است او را نسر واقع خوانند. (از التفهیم). نام صورت نهم از نوزده صورت شمالی فلکی قدماء و عرب آن را سلحفات نیز نامد و به یونانی آن را لورا (چنگ) خوانند. (از مفاتیح). و آن سه ستاره است بر شکل دیگ پایه که دو ستاره را به شکل بال طایر پنداشته اند که در حال پائین آمدن است. (از صبح الاعشی ج 2 ص 164). کوکبی است از قدر اول در صورت شلیاق و آن را وقتی با دو کوکب دیگر نزدیک او توأم کنند به مجموع سه پایه نامند. (یادداشت مؤلف) :
شده نسر واقع به سان سه بیضه
شده نسر طائر چنان شاخ نخلی.
منوچهری.
ز چرخ صید کند نسر طایر و واقع
عقاب همت او از بلندپروازی.
سوزنی.
عمر ضایعشده را سلوت جان بازآرید
نسر واقع شده را قوت پر بازدهید.
خاقانی.
به زیرش نسر طایر پر فشانده
وز او چون نسر واقع بازمانده.
نظامی
لغت نامه دهخدا
آنکه دم در خانه بزرگان نگهبانی دهد نگهبان در حاجب قاپوچی، حارس نگهبان. یا دربان فلک آفتاب، ماه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در واه
تصویر در واه
اندروای دروای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نسر واقع
تصویر نسر واقع
کرکسک نام ستاره ای است در تازی نسر الواقع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غیر واقع
تصویر غیر واقع
بی بنیاد نادرست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نسر واقع
تصویر نسر واقع
((~. قِ))
یکی از ستاره های قدر اول صورت فلکی چنگ رومی (شلیاق)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از به واقع
تصویر به واقع
به راستی
فرهنگ واژه فارسی سره
دربان
فرهنگ گویش مازندرانی